• خطبه ها
  • مردم پيش از بعثت
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

مردم پيش از بعثت

« 221»

(88) (و من خطبة له ( عليه ‏السلام  ) أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمٍ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَهُمُ‏  

« 222»

الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا الْيَوْمَ مُسْمِعُكُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِهِمْ بِالْأَمْسِ وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الْأَوَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ وَ وَ اللَّهِ مَا بَصُرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا رِخْواً بِطَانُهَا فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُودٍ .

 


ص222

از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه در آن از بعثت پيغمبر اكرم و زمان جاهليّت بحث و بآن مردم را موعظه فرموده) :(1) خداوند متعال پيغمبر اكرم را به رسالت مبعوث گردانيد در زماني كه هيچيك از انبياء باقى نمانده، و به خواب رفتن فرق مختلفه مردم در تاريكى نادانى و گمراهى طولانى گشته بود (زيرا از زمان آدم تا بعثت حضرت عيسى از جانب حقّ تعالى پيغمبران براى هدايت خلق پى در پى انگيخته مى‏ شدند، و از زمان حضرت عيسى تا بعثت حضرت مصطفى كه پانصد سال طول كشيد پيغمبرى مبعوث نشد) و فتنه ‏ها در سر تا سر دنيا بر پا گرديده كارها در هم و بر هم گشته آتش جنگها افروخته و نور و روشنائى دنيا پنهان شده (زيرا پيغمبرى نبود كه مردم علوم و معارف الهىّ را كه چراغ و روشنائى هدايت و رستگارى است از او اخذ نمايند، و) نادرستي هاى آن آشكار گرديده، (2) برگش زرد گشته، و (مردم) از ثمره آن بهره و سودى نمى‏ برند و آبش فرو رفته و خشك شده (درخت علم و هدايت را خزان گرفته مردم در راه سعادت و رستگارى قدم نمى‏گذاشتند و خير و نيكوئى باقى نمانده بود) نشانه‏هاى هدايت و رستگارى محو و نابود و پرچم هاى هلاكت و بدبختى آشكار شده‏  ص223 (راهنمايان راه حقّ و درستى از ميان رفته و پيشروان راه ضلالت و گمراهى بر سر كار بودند) (3) پس دنيا با منظره بدى به اهلش نگريسته و به خواهان خود رو ترش كرده بود (كه بهر گونه سختى مبتلى و آنى آسايش نداشتند) ثمره ‏اش فساد و تباهكارى و طعامش گوشت مردار بود (زندگى اهل آن زمان پر از فساد و خوراك بيشتر عربها از بسيارى پريشانى گوشت مردار بود، يا آنكه از راه غارتگرى و دزدى از مال يكديگر اعاشه مى ‏كردند كه كم از گوشت مردار نبود) شعارش خوف و ترس و رويّه‏اش شمشير بود (اهل آن زمان همواره مضطرب و نگران و بزد و خورد و كشتن يكديگر مشغول بودند، خلاصه فتنه و فساد و نادانى و گمراهى و بيچارگى سر تا سر دنيا را فرا گرفته بود كه حقّ تعالى رسول اكرم را مبعوث گردانيد تا آنها را براه راست راهنمائى فرموده سعادت و آسايش دنيا و آخرتشان را برقرار نمود) (4) پس عبرت بگيريد بندگان خدا و بياد بياوريد عقائد نادرست و كارهاى زشت پدران و برادران خود را كه (اكنون) در گرو و گرفتار آنها هستند و بآنها (روز رستخيز) بازخواست ميشوند (و براى رهائى از آن چاره‏اى ندارند) (5) و بجان خودم سوگند از زمان شما تا ايشان روزگار درازى طىّ نشده و ميان شما و ايشان سالها و قرنها نگذشته و شما امروز از روزى كه در اصلاب آنها بوديد دور نيستيد (زمان شما بآنان نزديك است، پس سبب فراموشى و ياد نكردن روزگارشان با اينكه اندك زمانى است از دنيا رفته و از شما دور گشته ‏اند چيست) (6) بخدا سوگند رسول اكرم چيزى را به گذشتگان شما نشنوانيد مگر آنكه من امروز بشما گوشزد مى ‏نمايم (پس براى مخالفت كردن و نافرمانى خدا و رسول نمى ‏توانيد بگوئيد: كسى نبود ما را تبليغ نمايد) و گوشهاى شما امروز از گوشهاى آنها در ديروز پست‏تر نيست (پس نمى ‏توانيد عذر بياوريد كه پيشينيان از ما شنواتر بودند سخنان پيغمبر را شنيدند و ما سخنان تو را نمى‏شنويم) و در آن زمان ديده‏ هاى آنان بينا نگشته و دلهايى بآنها داده نشده مگر آنكه در اين زمان مانند آن ديده‏ها و دلها بشما هم داده‏اند (پس نمى‏ توانيد بگوئيد: ما كور بوده و تو را نديديم آن طور كه آنها بينا بوده پيغمبر را مى ‏ديدند و يا آنكه دلمان هشيار نبوده تا سخنان تو را بفهميم بطوريكه آنها دل داشته سخنان او را مى ‏فهميدند) (7) و سوگند بخدا شما بعد از ايشان بچيزى بينا و دانا نشديد كه آنها ندانسته باشند و بچيزى برگزيده نگشتيد كه آنها از آن محروم و بى بهره مانده باشند (بلكه بآنان آموختند آنچه شما آموختيد و عطاء نمودند چيزى را كه بشما عطاء كردند، پس شما كه بر آنها امتيازى نداريد جهت اينكه از خدا و رسول و امام زمان پيروى‏  

 ص224

نمى ‏كنيد چيست) و (بر اثر اين پيروى نكردن) بليّه‏اى (فتنه و فساد معاويه و بنى اميّه) بشما وارد گشته كه (آن بليّه مانند شتر سر كشى است كه) مهارش در جولان و تنگ آن سست است (و كسي كه بر چنين شترى سوار گردد بخطر نزديك است) پس آنچه (ثروت و بزرگى) كه گناهكاران در آن، روز كرده زندگى مى‏نمايند شما را نفريبد (كه تصوّر كنيد هميشه باقى است) زيرا آن مانند سايه ‏اى است گسترده تا زمان معيّن (كه هميشه باقى نخواهد ماند و بزودى نابود مي شود).